گنج رنج
از دیدگاه مولانا، جهان ما جهانی است از جنس پرده. ما در واقع در یک عالم بزرگ زندگی می کنیم اما این جهان کوچک، حجاب آن عالم بزرگ شده است. ما در ابدیت زندگی می کنیم اما این زمانی که بر ما می گذرد شب و روز، حجاب آن ابدیت شده است. م در عالم ماوراء طبیعت زندگی می کنیم اما این عالم طبیعت، حجاب ماوراء طبیعت شده است.
ما با خدا همنشینیم اما این صورتها حجاب خداوند شده است و حضور او را نمی بینیم. تمام این عالم از جنس پوشش است، پرده است، حجاب است. یک درس مهم که باید از مولانا یاد بگیریم این است که در این دنیا همه چیز حجاب و پرده چیز دیگری است. مرگ پرده زندگی است رنج پرده راحت است و فراق در واقع پوششی است بر وصال. اگر به ظاهر رنج می نماید اگر به ظاهر تلخی می نماید، پرده ای است بر شیرینی و راحتی. اگر مرگ می نماید پرده ای است بر زندگی:
آزمودم مرگ من در زندگی است
چون رهم زین زندگی پایندگی است
در زدم و گفت کیست؟ گفتمش ای دوست، دوست